قــران یافتـــه شده در صنعــا / یمـــن
گنج مدفون- داستان صنعا- قسمت سوم
توجه: در داستان صنعا نقل قولهایی از دانشمندان غربی در مورد تاریخچه واحتمال تغییر تدریجی قرآن مطرح خواهد شد. در همینجا اعلام میکنم که قصد توهین به مقدسات مسلمانان را ندارم، هرچند قویا معتقد به انجام پژوهش علمی و مستند در هر زمینه ای در زیر و بالای آسمان کبود هستم! هر جا نظریاتی از این دست را ذکر میکنم سعی میکنم دفاعیات و نظرات مخالفان را هم بیان کنم که خواننده در تصمیم گیری و قضاوت نهایی آگاه تر باشد.
در سال ۱۹۹۹ توبی لستر در مجله Atlantic Monthly مقالهای با عنوان «قرآن چیست؟» منتشر کرد و در آن به بررسی آنچه بر گنجینه صنعا گذشته بود پرداخت. وی نقل قول زیر را از گرد پویین گزارش کرد:
«از نظر من قرآن ملغمهای از متون مختلف است که چه بسا معانی بسیاری از آنها در زمان محمد به درستی درک نشده بود. خیلی از آنها ممکن است یک قرن قبل از ظهور اسلام نوشته شده باشند. حتی در درون متون سنتی اسلام هم مجموعه عظیمی از اطلاعات متضاد و متفاوت از فرهنگها و ادیان مختلف، مخصوصن متون مسیحی، به چشم میخورد، که با کنار هم گذاشتن آنها میتوان بخش عظیمی از ضدتاریخ(شبه تاریخ- معادل anti history) اسلام را استخراج کرد. قرآن خود ادعا میکند که «مبین» یا آشکار و روشن است، ولی وقتی به آن نگاه میکنید میبینید که از هر پنج جمله یکی (یا چیزی همین حدود) واضحن بی معنی است. البته مسلمانان تفسیر دیگری از این مساله دارند، اما واقعیت اینجاست که حدود یک پنجم قران غیرقابل درک است. به این جهت است که این تضاد تاریخی حول بحث چگونگی ترجمه قرآن شکل گرفته است. اگر قرآن غیرقابل درک باشد، و حتی به زبان عربی قابل فهم نباشد، طبیعتن به زبان دیگر هم قابل ترجمه نخواهد بود. به این جهت است که مسلمانان میترسند. وقتی قرآن خود ادعا میکند که زبانش گویا و واضح است اما اینگونه نیست، یک تناقض روشن وجود دارد. شاید مساله اصلن چیز دیگریست.»
این تفسیر جنجال برانگیز و چه بسا توهین آمیز از زبان قرآن بر پایه چند یافته استوار بود. پویین در جریان بررسی هزاران ورقه قرآن صنعا تفاوتهایی در ترتیب سورهها و ناهمگونیهای خفیف بین نسخه ها یافته بود. اما شاید مهمترین یافته پویین همان نوشتههای پنهان زیر متون بودند که به اصطلاح Palimpsest گفته میشود. پویین این بازنویسی ها را به حساب تغییر تدریجی متن قرآن در گذشت زمان میگذاشت.
این یافته آخری سر و صدا و اختلاف نظرهای زیادی به پا کرد. شاید تنها راه حل برای آن خواندن متون زیرین و مقایسه آنها با متون موجود بود. سرانجام تکنولوژی به داد مباحثهکنندگان رسید و عکاسی با کمک اشعه فرابنفش جزییات بیشتری از متون زیرین آشکار کرد.
راستش من خودم مقالهای که به تفسیر و جمعبندی یافتهها در مورد متون زیرین (Scriptio inferior) بپردازد ندیدم. ولی حدس میزنم که تفسیر من به آنچه رخ داده نزدیک باشد. نتیجه آن طور که انتظار دارید هیجان انگیز نیست! بررسی متون زیرین احتمالن نشان داد که آنها تفاوت چندانی با متون رویی ندارند! فقط قدیمی ترند!
تفسیر این یافته چندان سخت نیست! ۱۴۰۰ سال پیش تهیه و نگهداری پاپیروس کار سختی بوده است! درنتیجه کاغذها برخلاف امروز یک بار مصرف نبوده اند. رنگهای طبیعی بعد از گذشت چند سال جلوه و وضوح خود را از دست میدادند. در نتیجه پاپیروسها طی فرایندی شسته میشدند و متون جدید برآنها نوشته میشد. از عکس العمل پویین نسبت به این یافته هم مطلع نیستم!
گذشته از بحث متون زیرین، ادعای دیگر پویین تفاوت ها و ناهمگونیهای یافت شده بود. پویین از این مساله به عنوان شاهدی بر این مدعا استفاده میکرد که قرآن هم مانند هر کتاب دیگری تاریخچه دارد و مستقیم و دست نخورده از آسمان نیافتاده است، بلکه در گذر زمان ویراسته و بهینه شده است. این ادعا در مقابل طرز تفکر ارتدوکس اسلامی بیان میشد که قرآن جزء به جزء از آسمان بر پیامبر نازل شده و در گذر زمان از انحراف مصون بوده است. آیا گنجینه صنعا میتوانست مثال نقضی باشد؟
برای روشن تر شدن علت این اختلاف نظر دراز دامن بین مسیحیان و مسلمانان بد نیست نگاهی به عهدهای قدیم و جدید بیاندازیم. عهد قدیم یا تقریبن همان مجموعه ای که معمولن به نام تورات میشناسیم یک تاریخچه چند هزار ساله دارد! و از بخشهای نخستین که بطور سنتی به موسی نسبت داده میشد تا کتب متاخر که نویسندگان متعددی دارد را شامل میشود. ترجمه های یونانی و لاتین (که منابع اصلی کتب مقدس مسیحی هستند) با متون عبری تفاوتهای متعدد و قابل توجهی دارند. و در مجموع ملغمه بزرگ و متنوعی از وقایع تاریخی، داستانها و اسطورههای منطقهای و فرامنطقهای و دستورات و قوانین است. داستان عهد جدید و انجیلهای متنوع که در شورای معروف نیسه به نوعی همخوان شدهاند را هم در داستان مصری کمی تعریف کردم. حتی انجیلهای Canonical مورد قبول اکثر فرق مسیحی هم به هیچ وجه یکسان نیستند و حداقل از دید افراد مختلفی نوشته شدهاند. با وجود این تنوع و تکثر جالب است بدانید که تا اواسط قرن اخیر نظر قاطبه کلیسا بر «تحریف ناپذیری» کتب مقدس (Inerrancy) استوار بود و نقد و بررسی تاریخی کتب مقدس عملی ضددینی محسوب میشد. به این معنا که همه آنچه در کتب مقدس آمده کلام خداست که بر نویسنده الهام شده و در نتیجه ۱۰۰٪ صحیح است! هرچند با پیشرفت دانش و کاهش قدرت کلیسا به تدریج در دو سه قرن اخیر نقدهای متعدد و چه بسا رادیکالی بر این طرز فکر وارد شد و بالاخره در دهه ۷۰ میلادی بود که نظریه تحریف ناپذیری به طور رسمی اصلاح شد و به نظریه خطاناپذیری (Infallibility) تغییر کرد. به این معنا که در مسائل مرتبط با ایمان و رفتار گفته کتب مقدس خطاناپذیر است هرچند ممکن است از نظر تاریخی و جغرافیایی و علمی خطاهای ظاهری در آن مشاهده شود!!
برگردیم به داستان صنعا! همانطور که میدانید عموم فرقههای اسلامی هنوز Inerrancy را بر Infallibility قرآن ترجیح میدهند. ذات تحریف ناپذیری چنان مطلق و جهان شمول است که مثال نقضی کافی است که صحت ان را زیر سوال ببرد! پویین معتقد بود که این مثال نقض را یافته است. «متن (قرآن صنعا) چنان ناقص نوشته شده است که تنها در صورتی میتوانید آن را به درستی بخوانید که متن اصلی را به طور کامل در حافظه داشته باشید. در واقع متن صنعا مانند بقیه قرآنهای اولیه تنها راهنمایی بوده برای آنان که قرآن را از حفظ میدانسته اند. آنها که قرآن را از بر نبوده اند احتمالن آن را به گونه دیگری میخواندند، چرا که هیچ اعراب گذاری و مصوت گذاری در آن وجود ندارد. با گذشت زمان که مردم متن شفاهی را فراموش کرده اند به تدریج شروع به تفسیر خود از متن مکتوب کرده اند تا آن را معنی دار تر کنند. در نتیجه متن به طور طبیعی با گذشت زمان تغییر کرده است. نمونه این قضیه حجاج بن یوسف والی عراق است که افتخار میکند که هزار الف به متن قران افزوده است!».
پروفسور آلن جونز استاد قران شناسی دانشگاه آکسفورد تا اینجای قضیه با پویین موافق است. او معتقد است که حجاج علاوه براین اولین کسی بود که قران را اعراب گذاری کرد. از آن زمان (حدود سال ۸۰ هجری) متن قرآن تقریبن ثابت ماند. البته جونز یک اختلاف عقیده مهم با پویین دارد. او معتقد است که ممکن است متون صنعا تنها کپی های بدی از قرآن باشند. زیرا در زمان عثمان (حدود سال ۳۰ هجری) تلاش گسترده ای برای همسان سازی و حفظ متن قرآن صورت گرفت، و طبیعی است که مدتی طول میکشد تا نسخه عثمان به همه بلاد اسلام برسد. در نتیجه شاید متون صنعا محصول این دوران گذار باشند و بعد از رسیدن و انتشار متن عثمان کنار گذاشته شدهاند.
کسی نمیداند! در هر حال مجموعه متون صنعا حداقل نشان میدهند که قرانهای نخستین قرن اول بعد از اسلام تفاوت فاحشی با قرانهای امروز ندارند و به گفته پروفسور خلیدی استاد دانشگاه کمبریج «تصور سنتی مسلمانان از چگونگی حفظ و نگهداری از قرآن هنوز همچنان پابرجاست، و در متن صنعا چیزی ندیدم که نظر من را به شدت تغییر دهد»!
شاید همین مساله بود که پژوهشگران غربی را بر آن داشت به جای بررسی و سرمایه گذاری بر روی تغییرات و تاریخچه تغییر شکل قرآن چندین سال به عقب بروند و به بررسی و نظریه پردازی بر روی چگونگی تدوین قران بپردازند. شاید بتوان گفت یکی از جنجال برانگیز ترین نظریات در این زمینه توسط فردی ناشناس با نام مستعار Christoph Luxenberg مطرح شده است. او در کتابی به نام «قرائت سوری-آرامی قرآن: تلاشی بر رمزگشایی زبان قرآن» که به زبان آلمانی در سال ۲۰۰۰ منتشر شد نظریه جالبی مطرح کرد. وی مانند گرد پویین انگشت بر روی موضوع غیرقابل فهم و مبهم بودن بسیاری از جملات در قرآن گذاشت. همان ابهامی که منجر به نوشته شدن صدها کتاب تفسیر قرآن در طول تاریخ اسلام شده است. تفسیرهایی که چه بسا به شدت متضاد و متناقضند. او پژوهشگران غربی را به باد انتقاد میگیرد که چرا در این موارد به گفتههای مورخان سنتی مسلمان بسنده کرده اند. چراکه به نظر بسیاری از پژوهشگران غربی بخشهای مختلفی از تاریخ اولیه اسلام در واقع داستانهایی است که مورخان برای معنی بخشیدن به آیات مبهم اختراع کرده اند و در واقع به قول پویین ضد(شبه)تاریخ است. لوکزنبرگ از روش دیگری استفاده میکند. از نظر او در جاهایی که متن عربی غیرقابل فهم است میتوان از نگاه دیگری به موضوع نگاه کرد. شاید این بخش متن ترجمه بدی از متنی به زبان دیگر باشد! زبانهای سوری و آرامی که در شبه جزیره عربستان در زمان ظهور اسلام گسترش قابل توجهی داشته اند. او معتقد است که بسیاری از بخشهای قران ترجمه متون قدیمیتر مسیحی به زبانهای سوری و آرامی است. او برای تایید این مساله مثالهای متعددی از کلمات قرآن میزند که به ظاهر بی معنی هستند ولی با مراجعه به معنای آنها در زبانهای دیگر تفسیر جدیدی از مفهوم آیات پدیدار میشود. در قسمت بعد نگاهی به نظریه لوکزنبرگ میاندازم…
منابعی که در داستان صنعا به آنها استناد شده:
ویکی پدیا:
سایر مقالات:
کتابها:
The Syro-Aramaic Reading of the Koran: A Contribution to the Decoding of the Language of the Koran English Edition 2007
نظرات
ارسال یک نظر